نریماننریمان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

مرد کوچکم نریمان

یه درد و دل در گوشی

هیچی   فقط خواستم بگم دارم اومدنت رو باور می کنم خواستم بدونی که دل تو دلم نیست که ببینمت می خوام بدونی که الان هیچ کاری ندارم الا فکر کردن به تو و دعا کردن واسه سالم بودنت میخوام بگم با هر ضربه و تکونی که می خوری پی به قدرت آفریدگارت می برم. نابود شم اگه منکر بزرگیش بشم. بگم نریمان ،مامانت نمی دونه لحظه ورودت می خواد چیکار کنه.   نمی دونم دلم می خواد این دو سه هفته زودتر بگذره یا بره رو دور آهسته که من آخرین عشق بازی های مادرانه و جنینانه رو با تو تو بطن وجودم حس کنم   بگم .... بگم که من لحظه ای نیست که به تو فکر نکنم و اشکم سرازیر نشه. جونه مامان مراقب خودت باش. لطفا به بند ناف مبارک کاری نداشته باش. پسر ...
27 مرداد 1390

ابراز احساسات مادرانه

خب آقا نریمان گل پسر مامان کم کم داری ابراز وجود می کنی اساسی   قربونت برم مامانی یعنی کمتر از ۴۵ روز دیگه می بینمت؟؟؟ خدایا همه نی نی های عالم رو سالم بدنیا بیار این نریمان جونیه من  هم سالم بدنیا بیاد.   هرروز ازت می پرسم: تو الان چه شکلییی؟؟؟؟ قربون اون کف پاهات برم من که تو تصویر سونو از همه جا بیشتر نمایان بود. ای جان انگار کنار ساحل نشسته لم داده پاهاش رو پاهاش انداخته کف پاش رو بهم میمالید. آخخخخخخخخخخخخخخه چرا؟؟؟؟ نمیگی من دلم یه ذره س دلم برات ضعف می ره.... تودلی مامان قربون اون موج مکزیکیهات برم مراقب خودت باش تو این چند روز آینده تا بپری بغل مامان و بابا. خوب حالا از خودم بگم: عین پیرزن ها شدم. همه جام...
5 مرداد 1390
1